Auto Forwarding .......
انبار پی کو حاصل تلاشی که در تاریخ روچی ثبت خواهدشد
چه روز باشکوهی بود ان روزی که آب از گردنه کوه به این طرف جاری شده بود . ان روز همه منطقه شادمان و خوشحال بودند همه غرق در شادی و سرور بودند . نمی دانید چه لذتی داشت وقتی که اب از منطقه جاده پی کوه به پایین می امد .شاید ان زمان هیچ کس فکر نمی کرد که روزی اب لوله کشی خانه ها را سیراب کند ولی ان شیرینی و ان صفا و صمیمیت را هرگز از یاد نمی برم انگار که بهشت نصیب ما شده بود . حاصل چند سال زحمت و تلاش به بار نشسته بود . نمی دانم ! شاید آنچنان شور و شوقی هرگز برای ما تکرار نشود .
ولای مهدی
چه خوش است من بمیرم به ره ولای مهدی!
سروجان بها ندارد که کنم فدای مهدی
****
همه نقد ِ هستی خود ، بدهم به صاحب جان
که یکی دقیقه بینم رخ دلگشای مهدی
****
چه کنم چه چاره سازم که دل ِ رمیده ی من
نکند هوای دیگر به جز از هوای مهدی
****
نه هوای کعبه دارم ، نه صفا و مروه خواهم
که ندارد این مکان ها به خدا صفای مهدی
****
من دل شکسته هر دم، به امید در نشستم
که مگر عیان ببینم ، قد دلربای مهدی
****
دل من تپد به سینه ، به امید روزگاری
" که گذشت گاه محنت" ، شنوم ز نای مهدی
****
به گداییش " فصیحی"، همه فخر می فروشم
که ز پادشاست برتر به جهان، گدای مهدی
شاید داستان قورباغه و ظرف آب را شنیده باشید . این داستان مثال خوبی برای قانون " زوال تدریجی " است : اگر یک قورباغه تیز هوش و شاد را بردارید و داخل یک ظرف آب جوش بیندازید قورباغه چه کار می کند ؟ بیرون می پرد ! در واقع قورباغه فوراً به این نتیجه می رسد که لذتی در کار نیست و باید برود ! حالا اگر همان قورباغه یا یکی از فامیلهایش را بردارید و داخل یک ظرف آب سرد بیندازید و بعد ظرف رار روی اجاق بگذارید و بتدریج به آن حرارت بدهید قورباغه چه کار می کند ؟ استراحت می کند ... و چند دقیقه بعد به خودش می گوید : " ظاهراً آب گرم شده است " و تا چشم به هم بزنید یک قورباغه آب پز آماده است .نتیجه اخلاقی داستان ؟ زندگی به تدریج اتفاق می افتد . ما هم می توانیم مثل قورباغه داستانمان ابلهی کنیم و وقت را از دست بدهیم و ناگهان ببینیم که کار از کار گذشته است . همه ما باید نسبت به جریانات زندگی مان آگاه و بیدار باشیم .سوال : آیا اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید و ببینید که بیست کیلو چاق شده اید نگران نمی شوید ؟ البته که می شوید ! سراسیمه به بیمارستان تلفن می زنید: الو اورژانس ، کمک ، کمک ، من چاق شده ام ! امااگر همین اتفاق به تدریج رخ بدهد یک کیلو این ماه ، یک کیلو ماه آینده و ... آیا باز هم همین عکس العمل را انجام میدهید ؟ نه ! با بی خیالی از کنارش می گذرید .اگر در یک روز ده دلار بیشتر از بودجه خود خرج کنید مسئله مهمی نیست اما اگر فردا و پس فردا و روزهای بعد از آن هم به همین طریق عمل کنید نتیجه اش ورشکستگی است. برای کسانی که ورشکسته می شوند ، اضافه وزن میآورند یا طلاق می گیرند این حوادث دفعتاً اتفاق نمی افتد – یک ذره امروز – یک ذره فردا و سرانجام یک روز هم انفجار ! و آنها با تعجب می پرسند چرا این اتفاق افتاد ؟ زندگی ماهیت انبار شوندگی دارد هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده می شود مثل قطره های آب که سخره های سنگی را می فرساید . اصل قورباغه ای به ما هشدار می دهد که " مراقب تمایلات خود باشید " ما باید هر روز این پرسش را برای خود مطرح کنیم : به کجا دارم میروم ؟ آیا من سالم تر ، مناسب تر ، شاد تر و ثروتمند تر از سال گذشته ام هستم ؟ و اگر پاسخ منفی است بی درنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنیم شاید این نکته رعب انگیز باشد اما واقعیت این است که هیچ ثباتی در کار نیست یا باید به جلو پیش بروید یا بلغزید و پایین بیفتید برگرفته از کتاب اخرین راز شاد زیستن اثر متیوس